اولین پست متاهلی

عشق خوب است اگر یار خدایی باشد:))


پ.ن.سلااام بعداز یه مدت طولانی ببخشید که به خاطر کمبود وقت به وب های شما سر نمیزنم.معذررررتتتتتت

پ.ن2.اولین پست متأهلی:))))))

پ.ن3.خدایا شکرت به خاطر هدیه خوبت:))

۱۳ نظر ۸ موافق ۰ مخالف

ویزا برای مشهد

کرببلا که قسمتمان نمیشود

ویزا برای مشهدمان هم نمیدهند؟

 

 پ.ن:سلام بعداز چند وقت:)

خوش به سعادت کسایی که اربعین رفتن کربلا

ما بی لیاقت بودیم

۸ نظر ۳ موافق ۱ مخالف

لطفا شما بگین

لطفا نظرات خودتونو بگید لطفااااااافقط نخونید

اگه شما بین مدرک دانشگاهی وحوزه بخواین یکی رو انتخاب کنید انتخابتون کدومه؟

شما تحصیل توی دانشگاه رو قبول دارین یاحوزه؟

توی جامعه الان کدوم مدرک معتبرتره به نظرشما؟


لطفااا بگید نظرات خودتونو وبهم کمک کنید توی تصمیم گیری :-)

۱۹ نظر ۵ موافق ۰ مخالف

امان از اشتباه

امان از اشتباه:(

 به خاطر یک اشتباه بسیاااااااارکوچک

رتبه کنکورم رو اشتباه دیدم وگفتم بد شدم انتخاب رشته نکردم

حالا بعد از چند روز متوجه شدم رتبه کنکورم اون نبوده؛/

حالا من موندم ویک رتبه ی خوب که چشمک میزنه بهم وپشیمونی و یک سال عقب افتادن وسرزنش پدر:( 

۱۰ نظر ۳ موافق ۱ مخالف

روزعشق

مـــــا ڪہ دربـــندِ

          ولـــــنتایــــنِ شماها نـیستیم


روزِ عشقِ ما فقط

         پیوند زهرا(س)و علی(ع)ست



۴ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

کاش .....:-(

کاش میشد گاهی بد بود

کاش میشد گاهی آدم خوبی نباشیم

کاش میشد بعضی ها رو از ته دل دوست نداشته باشیم

کاش گاهی توانایی گفتن بعضی حرفارو داشتیم

کاش میشد بد باشیم :-(

چرابدها عزیزترن :-(

دلم گاهی بدبودن میخواهد

۷ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

" شهریــور"

انگور رسیـــد و سیــبمان نــوبر شد

از بوسه یِ شبنــمی، اناری تــر شـــد


گرمایِ زمین فرو نشست و دمِ صبح

ســرتاسرِ باغ، غرقِ "  شهریــور" شــد



 شهراد میدری

۱۰ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

تحول ناگهانی شهید مجید قربانخانی

 گفته های خواهر شهید:

مجید اهل نماز وروزه ودعا نبود اما سه چهار ماه قبل رفتن به سوریه به کلی متحول شد

همیشه در حال دعاوگریه بود نماز هایش را سر وقت می خواند وحتی نماز صبحش رانیزاول وقت می خواند

خودش میگفت نمیدانم چه اتفاقی برایم افتاده که اینطور عوض شده ام ودوست دارم همیشه دعا بخوانم وگریه کنم 

دراین مدتی که دچار تحول روحی ومعنوی شده بودهمیشه زمزمه لبش(پناه حرم کجا می روی برادرم)بود

همیشه ارادت خاصی به حضرت زینب داشت

شب آخر جوراب های همرزمانش را می شسته همرزمش به مجید گفته:مجید حیف تو نیست بااین اعتقادات واخلاق ورفتاری که داری خالکوبی روی دستته؟

مجید میگوید:تا فردا این خالکوبی یاخاک میشه یااینکه پاک میشه

وفردای آن روز داداش مجید محله یافت آباد برای همیشه رفت

یک تیر به بازوی دست چپش می خورد وتیردستش را پاره میکند

وبه گفته خودشان خالکوبی کاملا پاک شده وچهار تیر به سینه وپهلویش می خورد وشهید می شودوپیکر مطهرش هنوز برنگشته

محل شهادت:جنوب حلب.خانطومان.باغ زیتون

پ.ن:به شما پیشنهاد میکنم مصاحبه ی کامل با خانواده ی این شهید بزرگوار رو حتمابخونید.خیلی خیلی جالبه

۵ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

مردبه تاراج می رود

 

🔴در روزگارے ڪه زنها در خیابان ساپورت مے پوشند،

لاڪ هاے شبرنگ مے زنند،

و در روز و شب مثل چراغ ها برق مے زنند.


ازدامن این زنها دیگر مردها به معراج نمے روند..

 بلڪه به تاراج مے روند

۹ نظر ۶ موافق ۰ مخالف

پهلوان

پهلوان گریه نکن دادنزن شکوه نکن

این خلایق به خداحق علی هم خوردند

۵ نظر ۵ موافق ۰ مخالف
نظریادتون نره:)
باتبادل لینکم موافقم:))
کپی هم با ذکرمنبع:)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان